و بعد از ۹ سال باز هم داغ فرودگاه امام خمینی را حس میکنم.باید روزی بنویسم که چقدر پشت سر هر رفتنی اشک ریختم که پشت هر رفتنی چقدر ناامید شدم از ماندن، از ساختن، از خوب شدن این درد ها.باید بنویسم باید بمانند اینها هر چند که سرد شده همه اشان.این تاریکی های مطلق.این لحظه هایی که از این سرزمین میترسم و از ضحاک ها و از مارها.و از خون جوانان وطن شاید؟.و خوب میشویم شاید ماهم؟ که جواب من تسلیم است.
.
اینجا چرا می تابی ؟ ای مهتاب، برگرد
این کهنه گورستان غمگین دیدنی نیست
جنبیدن خلقی که خشنودند و خرسند
در دام یک زنجیر زرین ، دیدنی نیست
می خندی اما گریه دارد حال این شهر
#اخوان_ثالث

به وقت امتحانا و پروژه هایی که نمیذارن برم انقلاب گردی:(

به وقت رفتن او و ماندن من!!!

به وقت بیدار شدن از خواب

ناتوانی و بازگشت به وبلاگ

محرم ۹۸- چیذر- شب حضرت قاسم

چقدر ,بنویسم ,ها ,رفتنی ,دیدنی ,برگرداین ,و از ,هر رفتنی ,است اینجا ,اینجا چرا ,من تسلیم

مشخصات

تبلیغات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

رویای بیت کوین Bitcoin Dream پرسش و پاسخ وردپرس سایت کیم کالا فروشگاه اینترنتی Lotus Water Psychology سایه وارونه داده پردازی نرم افکار اپیکیشن نت مانی net money مرکز تخصصی گچبری و قالبسازی آذین بیوگرافی ابوالفضل بابادی شوراب گروه هنری اولین اکشن سازان جوان اقیانوس طلایی .:: تنفّس صــــبح ::. شین نویسه خبر شهدای مدافع حرم پایکد نقاشی کشیدن درمان مو کبدچرب Sh.S نمونه سوالات استخدامی بانک تجارت (فروردین 1400) رسانه ارزهای دیجیتال و صرافی Coinex مرکز ماساژ در تهران